روز هفتم : شهادت کودک شیرخواره (حضرت علی اصغر ع)
آنگاه فرمود: فرزند شیر خوارم را بیاورید تا با وی نیز وداع کنم. زینب(علیها السلام) فرزندش عبدالله(1) را که مادرش رباب بود به وی داد، امام (علیه السلام)طفل صغیر خود را بر دامن نشانده میبوسید و میفرمود: دور باشند از رحمت خدا این مردم، آنگاه که جدت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خصمشان باشد بعداً لهولاء القوم اذا کان جدک المصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) خصمهم.(2) پس از آن کودک خود را در بغل گرفت و به طرف اهل کوفه آمد تا مقداری آب برایش در خواست کند، در همین حال که کودک در بغل پدرش بود حرمله بن کاهل اسدی، تیری بسویش رها کرد و او را شهید نمود. خون که از گلوی وی سرازیر شد امام (علیه السلام) با دست خود آنها را گرفت و به سوی آسمان پاشید.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: حتی از آن خون به زمین برنگشت،(3) و در همین مورد است که حضرت حجت امام زمان (علیه السلام) و عجل الله تعالی فرجه میفرماید:
السلام علی عبدالله الرضیع، المرمی الصریح، المتظحط دما و المعصد بدمه الی السماء، المذبوح بالسهم فی حجرأبیه، لعن الله رامیه، حرمله بن کاهل الاسدی و ذویه سلام برعبدالله آن کودک شیرخواره که بخاک و خون غلطید، و خونش فراسوی آسمان بالا رفت، کودکی که با تیر در بغل پدر، او را کشتند، خداوند کشندهاش حرمله و یارانش را لعنت کند.(4)
پس از آنکه خون گلوی فرزند را گرفت و به آسمان پاشید این جملات را فرمود:این مصیبت نیز بر من آسان است زیرا خدای تعالی آنرا میبیند هون علی ما نزل بی، انه بعین الله تعالی خداوندا! اگر نصر و پیروزی در دنیا را از ما گرفتهای، در عوض بهتر از آنرا در آخرت نصیب ما بگردان، و انتقام ما را از این مردم ستمگر بگیر که این کودک من کمتر از بچه ناقه صالح پیغمبر نیست اللهم لا یکون أهون علیک من فصیل، الهی ان کنت حبست عنا النصر فاجعله لما هو خیر منه و انتقم لنا من الظالمین(5) و این مصیبت را که در دنیا بر ما وارد آمد ذخیره آخرت ما قرار بده و اجعل ما حل بنا فی العاجل، ذخیره لنا فی الآجل.(6)
خداوندا! تو شاهدی که این مردم شبیهترین فرد به پیغمبرت (صلی الله علیه و آله و سلم) را کشتند اللهم انت الشاهد علی قوم قتلوا آشبه الناس برسولک محمد (صلی الله علیه و آله و سلم).(7)
و در همان حال که خون حضرت علی اصغر (علیه السلام) را به سوی آسمان میپاشید صدائی از عالم غیب شنید که میگفت: یاحسین (علیه السلام)! بگذار علی اصغر (علیه السلام)را که دایهاش در بهشت منتظر است دعه یا حسین! فان له مرضعاً فی الجنه.(8)
پس از شنیدن این عبارت، امام (علیه السلام) از اسب فرود آمد و با نوک شمشیر خود قبری حفر و پس از نماز در حالیکه بدنش را خونمالی کرده بود دفن نمود.(9)و برخی فرمودهاند که جنازه حضرت علی اصغر (علیه السلام) را کنار سایر جنازههای شهدای اهل بیت گذاشت.(10)
منابع :
1 - ابن شهر آشوب در مناقب ج 2 ص 222 فرموده است: وی علی اصغر بوده است، و سید بن طاووس نیز در اقبال در ضمن زیارتی که برای روز عاشورا نقل کرده این جمله را آورده است: صلی الله علیک و علیهم و علی ولدک علی الاصغر الذی فجعت به.
2 - مقتل خوارزمی ج 2 ص 22 و بحار ج 45.
3 - ابن نما در مثیر الاحزان ص 36 و سید در لهوف، روایت از امام محمد باقر (علیه السلام) ذکر کردهاند ولی ابن کثیر در کتاب البدایه ج 8 ص 186 و فرمانی در اخبار الدول ص 108 و مقتل خوارزمی ج 2 ص 32 فقط نوشتهاند امام (علیه السلام) دو مشت خود را پر از خون کرد و به طرف آسمان ریخت و دنباله آنرا ننوشتهاند که خون بزمین برنگشت، و ضمناً ابن کثیر اضافه کرده است مردی از بنی اسد که به او ابن موقد النار میگفتند علی اصغر (علیه السلام) را با تیر شهید کرد.
4 - لهوف سید بن طاووس ص 66.
5 - مثیر الاحزان ابن نما ص 66 و مقتل خوارزمی ج 2 ص 32، لکن در مقتل خوارزمی جمله اللهم لا یکون اهون علیک من فصیل ذکر نشده است و تنها در مقاتل الطالیین آمده است.
6 - تظلم الزهراء ص 122.
7 - منتخب طریحی ص 313.
8 - تذکره الخواص سبط ابن جوزی ص 144. و محمد بن طلحه در کتاب مطالب السؤال فرموده است. پس از آنکه بر او نماز خواند، جنازهاش را دفن فرمله بدمه و حفر له بسیفه، و صلی علیه و دفنه. تذکر چند نکته:
1 - چرا امام حسین(علیه السلام) خون حضرت علی اصغر (علیه السلام) را به آسمان پاشید و چرا خون به زمین برنگشت؟ شاید سر مسئله این باشد که خون آن مظلوم نفیسترین و محکمترین سند مظلومیت امام حسین (علیه السلام) بود و لذا میبایست در بهترین جایی آنرا نگهداری کند و به امانت بسپارد تا روز قیامت بتواند از آن استفاده کند و زمین و زمینیان قابلیت امانتداری چنین امانتی را نداشتند لذا آنرا به آسمان فرستاد و آسمان و آسمانیان نیز با قبول آن تاج افتخار بر سر گذاشتند و ثابت کردند که آدمیان ستمگر و نادانند و قابلیت کشیدن بار امانت را ندارد (انه ظلوم جهول).
2 - چرا امام (علیه السلام) بر هیچ یک از جنازه شهدا نماز نخواند و بر جنازه علی اصغر (علیه السلام)نماز خواند؟ با اینکه دیگران بالغ و بزرگ بودند ولی حضرت علی اصغر (علیه السلام)نابالغ و صغیر آنهم کمتر از هفت سال نماز نمیخوانند. احتمال دارد به این جهت حضرت امام (علیه السلام) بر جنازه علی اصغر نماز گذاشت که به جهانیان تفهیم کند شهادت این کودک از بزرگترین موارد امتحان وی بوده است اگر چه به ظاهر کوچک ولی در واقع از همه بزرگتر و مهمتر بوده است... و لذا وقتی که امام (علیه السلام) او را به پیشگاه خدا تقدیم کرد تمام انبیاء و فرشتگان خدا و ملائکه مقربین، همه از او تعجب کردند که چگونه حسین (علیه السلام) توانست از عهده این امتحان به در آید، و چون این توفیق را به دست آورد فرمود: هون علی ما نزل بی، انه بعین الله تعالی این نیز بر ما آسان است و در راه خدا همه چیز سهل است، از اینرو نماز را بعنوان سپاس و شکر بر این توفیق و تقرب بیشتر بخدا بجای آورد که نماز موجب تقرب هر پرهیزگار است الصلوه قربان کل تقی.
3 - چرا امام (علیه السلام) بدن حضرت علی اصغر را با خون گلویش آغشته کرد؟ شاید به این جهت بوده که چون حضرت علی اصغر در میان همه شهداء ممتاز و از همه مظلومتر بوده است از این رو امام (علیه السلام) خواست دارای آرم ویژهای باشد تا در قیامت نیز با همین آرم علامت از دیگران ممتاز باشد و بتواند آنرا وسیله شفاعت امت جدش قرار دهد.
4 - اما چرا حضرت امام (علیه السلام) تنها بدن علی اصغر را دفن کرد و بدن هیچ یک دیگر از شهداء را دفن نفرمود؟ احتمالاً یکی از چند مسئله زیر بوده:
اول آنکه: حضرت علی اصغر (علیه السلام) آخرین شهید بود و پس از او دیگر کسی نبود که شهید شود لذا در مورد دیگران این موقعیت و این فرصت نبود.
دوم اینکه: همانطور که گفته شد علی اصغر (علیه السلام) در میان شهداء از هر جهت ممتاز بود، بخاطر همان امتیاز، حضرت امام (علیه السلام) بدنش را دفن کردند و در مورد دیگران این عمل را انجام ندادند و برخی از بزرگان تعبیر کردهاند که علی اصغر (علیه السلام) قرآن بغلی امام بود و امام نخواست این قرآن روی زمین بماند و زیر سم ستوران ورق ورق شود، لذا او را دفن نمود.
سوم آنکه: چون مظلومیت حضرت علی اصغر (علیه السلام) که نه جنگی کرد و نه میتوانست از خود دفاعی بکند بر هر انسانی معلوم و مصیبتش دلخراش بود، امام (علیه السلام) نخواست هنگام عبور اسراء از قتلگاه با دیدن بدن او بیش از آنچه داغدیده هستند دلشان بسوزد، و این مصیبت آنقدر جانگداز و سوزنده بود که تنها خدای تعالی امام را در این مصیبت تسلیت گفت و از عالم غیب شنید که میگفت: دعه یا حسین فان له مرضعاً فی الجنه.
از این جمله نیز استفاده میشود وقتی که در بغل امام تیر بر گلوی نازک علی زدند امام (علیه السلام)با حالت حیرت و بهت به او نگاه میکرد و بدنش را همچنان در بغل نگه داشته بود و دل از او بر نمیکند لذا خطاب آمد: او را بگذار که دایهاش در بهشت آماده و در انتظار اوست. همچنانکه در وفات ابراهیم فرزند پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز از آسمان این پیام آمد: ان مرضعاً فی الجنه بدینوسیله دل پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آرام گرفت. (الأصابه ج 1 ص 94 و استیعاب ج 1 ص 45 و تهذیب الاسماء نووی ج 1ص 102 و شرح المواهب اللدنیه زرقانی ج 3 ص 214).
9 - مقتل خوارزمی ج 2 ص 32 و احتجاج طبرسی ص 163 طبع نجف.
10 - قول مزبور را به مرحوم شیخ مفید نسبت دادهاند لکن در کتاب ارشاد طبع بصیرتی قم که در کتابخانه اینجانب (مترجم) موجود بود آنرا نیافتم.