نامها به سهولت در ذهنها جاى مىگیرند و به راحتى معانى بلند را منتقل مىکنند به همین دلیل و دلایل دیگر، نامگذارى روزها و یا هفتهها یکى از شیوههاى تبلیغاتى مثبت و منفى شده است و مطرح شدن و رواج پیدا کردن ارزشها یا ضد ارزشها را در پى دارد.
روز مادر، روز کارگر، روز پاسدار، روز جانباز و روز بهره ورى و هفته دولت و ... نمونههاى شایستهاى از نامگذارى روزها و هفتهها در جامعه ما هستند. روز جهانى مستضعفین، روز جهانى قدس، روز آب، روز غذا و ... هم روزهایى است که در سطح جهانى مطرح هستند و برخى از آنها به برکت انقلاب اسلامى مطرح شدهاند اسلام هزار و چهارصد سال پیش، از این شیوه براى القاى اندیشههاى نورانى خود و تثبیت آرمانهاى مقدس الهى، بهره گرفته است.
اسلام علاوه بر این که براى برخى از روزها اسمهاى خاصى مانند عید قربان، عید فطر، روز عرفه و ... برگزیده بر همه این روزها نام ایام الله نهاده است تا عظمت و قداست این روزها هر چه بیشتر در ذهن و دل مؤمنان، نقش بسته و موجب تذکر و تنبه آنان گردد.
یکى از روزهایى که در اسلام براى تعظیم آن، از شیوه نامگذارى بهره گرفته شده "غدیر" است. ویژگى غدیر این است که نامهاى گوناگونى براى آن قرار داده شده و این خود عظمت این روز را نسبت به روزهاى دیگر نشان مىدهد نامهاى روز غدیر، از اسرار و ابعاد این روز پرده برمىدارند هر نامى از این نامها درى تازه از قلعه بلند غدیر بر ما مىگشاید چرا که اسلام بر برگزیدن نامى براى زمان یا مکان و یا هر چیز دیگر، خصوصیات مسمى را در نظر داشته و به جنبهها و زوایاى آن توجه کرده است. از این روى شناختن و شناساندن نامهاى روز غدیر یک ضرورت است. با این کار تصویرى روشن از این روز در ذهن و دل نقش بسته و بیش از پیش این روز بزرگ را مىشناساند.
شایسته است نامهاى غدیر را با بهترین شکل و زیباترین خط بنویسیم و محافل جشن و سرور عید غدیر را با آن، معنى و روحى تازه ببخشیم.
آنچه در زیر مىآید پنجاه نام و یا صفت براى روز غدیر است که از روایات برگرفته شده است :
1 ـ بزرگترین عید خدا؛ "عیدالله الاکبر" (1)
2 ـ روز گشایش؛ "یوم وقوع الفرج" (2)
3 ـ روز خشنودى پروردگار؛ " یوم مرضاة الرحمن" (3)
4 ـ روز زبونى شیطان؛ " یوم مرغمة الشیطان" (4)
5 ـ روز مشعل فروزان دین؛ " یوم منار الدین" (5)
6 ـ روز بپا خاستن؛ " یوم القیام" (6)
7 ـ روز شادمانى؛ " یوم السرور" (7)
8 ـ روز لبخند؛ " یوم التبسم" (8)
9 ـ روز راهنمایى؛ " یوم الارشاد" (9)
10 ـ روز بلندى گرفتن منزلت شایستگان؛ "یوم رفع الدرج" (10)
11 ـ روز روشن شدن دلایل خدا؛ " یوم وضوح الحجج" (11)
12 ـ روز آزمایش بندگان؛ " یوم محنة العباد" (12)
13 ـ روز راندن شیطان؛ " یوم دحر الشیطان" (13)
14 ـ روز آشکار کردن حقیقت؛ " یوم الایضاح" (14)
15 ـ روز بیان کردن حقایق ایمان؛ " یوم البیان عن حقایق الایمان" (15)
16 ـ روز ولایت؛ " یوم الولایة" (16)
17 ـ روز کرامت؛ " یوم الکرامة" (17)
18 ـ روز کمال دین؛ " یوم کمال الدین" (18)
19 ـ روز جداسازى حق از باطل؛ " یوم الفصل" (19)
20 ـ روز برهان؛ " یوم البرهان" (20)
21 ـ روز منصوب شدن امیرمؤمنان؛ " یوم نصب امیرالمؤمنین(ع) " (21)
22 ـ روز گواهى و گواهان؛ " یوم الشاهد و المشهود" (22)
23 ـ روز پیمان؛ " یوم العهد المعهود" (23)
24 ـ روز میثاق؛ " یوم المیثاق المأخوذ" (24)
25 ـ روز آراستن؛ " یوم الزینة" (25)
26 ـ روز قبولى اعمال شیعیان؛ " یوم قبول اعمال الشیعة" (26)
27 ـ روز رهنمونى به رهنمایان؛ " یوم الدلیل على الرواد" (27)
28 ـ روز امن و امان؛ " یوم الامن المأمون" (28)
29 ـ روز آشکار کردن امور پنهان؛ " یوم ابلاء السرائر" (29)
30 ـ عید اهل بیت(ع)؛ " عید اهل البیت(ع)" (30)
31 ـ عید شیعیان؛ " عید الشیعة" (31)
32 ـ روز عبادت؛ " یوم العبادة" (32)
33 ـ روز اتمام نعمت؛ " یوم تمام النعمة" (33)
34 ـ روز اظهار گوهر مصون؛ " یوم اظهار المصون من المکنون" (34)
35 ـ روز بر ملا کردن مقاصد پوشیده؛ " یوم ابلاء خفایا الصدور" (35)
36 ـ روز تصریح برگزیدگان؛ " یوم النصوص على اهل الخصوص" (36)
37 ـ روز محمد(ص) و آل محمد(ص)؛ " یوم محمد(ص) وآل محمد(ص)" (37)
38 ـ روز نماز؛ " یوم الصلاة" (38)
39 ـ روز شکرگزارى؛ " یوم الشکر" (39)
40 ـ روز دوح (درختان پر شاخ و برگ)؛ " یوم الدوح" (40)
41 ـ روز غدیر؛ "یوم الغدیر" (41)
42 ـ روز روزه دارى؛ " یوم الصیام" (42)
43 ـ روز اطعام؛ " یوم اطعام الطعام" (43)
44 ـ روز جشن؛ " یوم العید" (44)
45 ـ روز عالم بالا؛ " یوم الملأ الاعلى" (45)
46 ـ روز کامل کردن دین؛ " یوم اکمال الدین" (46)
47 ـ روز شادابى؛ " یوم الفرح" (47)
48 ـ روز به صراحت سخن گشودن از مقام ناب؛ " یوم الافصاح عن المقام الصراح" (48)
49 ـ روز افشاى پیوند میان کفر و نفاق؛" یوم تبیان العقود عن النفاق و الجحود" (49)
50 ـ روز گردهمایى و تعهد حاضران؛ " یوم الجمع المسؤول" (50)
________________________________________
1ـ امام رضا(ع) مىفرماید: و هو عید الله الاکبر (عید غدیر، برترین عید خداوند است)، الغدیر، ج 1، ص 286.
2ـ قال على (ع): هذا یوم فیه وقع الفرج، مصباح المتهجد، ص 700.
3ـ قال الصادق(ع): و فیه مرضاة الرحمن (در این روز، رضایت خداوند نهفته است)، بحارالانوار، ج 98، ص 323.
4ـ قال الرضا(ع): انه یوم مرغمة الشیطان، بحارالانوار، ج 98، ص 323.
5ـ قال الصادق(ع): یوم منارالدین أشرف منهما (روز مشعل فروزان دین، از دو عید فطر و قربان گرامىتر است.
6ـ قال الصادق(ع): ذلک یوم القیام (روزغدیر، روز بپاخاستن است) بحارالانوار، ج 98، ص323.
7ـ قال الصادق(ع): انه یوم السرور، الغدیر، ج 1، ص 286.
8ـ قال الرضا(ع): و هو یوم التبسم ،المراقبات، ص257.
9ـ قال على(ع): هذا یوم الارشاد ، مصباح المتهجد، ص 700.
10ـ قال على(ع): هذا یوم فیه ... رفعت الدرج (این روزى است که منزلت شایستگان در آن، بلندى گرفت) مصباح المتهجد، ص 700.
11ـ قال على(ع): هذا یوم ... فیه ... وضحت الحجج (این روزى است که دلایل خداوند در آن، روشن گشت).
12ـ قال على(ع): هذا یوم محنة العباد، مصباح المتهجد، ص 700.
13ـ قال على(ع): و هو ... یوم دحرالشیطان، مصباح المتهجد، ص 700.
14ـ قال على(ع): و هو یوم الایضاح (روزغدیر، روزآشکار کردن حقیقت است) مصباح المتهجد، ص700.
15ـ قال على(ع): و هو ... یوم البیان عن حقایق الایمان، مصباح المتهجد، ص 700.
16ـ امام رضا(ع) در حدیثى مفصل، روزغدیر را روزعرضه ولایت به انسانها و مخلوقات معرفى مىکند، المراقبات، ص 257.
17ـ امام صادق(ع): در هنگام ملاقات با برادر ایمانى خود بگو: الحمدالله الذى اکرمنا بهذا الیوم (حمد خداوند را که ما را در این روز کرامت داد) المرقبات، ص 257.
18ـ قال على(ع) و هو ... یوم کمال الدین، مصباح المتهجد، ص 700.
19ـ قال على(ع): هذا یوم الفصل الذى کنتم توعدون، مصباح المتهجد، ص 700.
20ـ قال على(ع): و هو ... یوم البرهان، مصباح المتهجد، ص 700.
21ـ قال الصادق(ع): الیوم الذى نصب منه رسول الله امیرالمؤمنین(ع)، الغدیر، ج 1، ص 285.
22ـ قال على(ع): وهو... یوم الشاهد و المشهود، مصباح المتهجد، ص700. امام صادق(ع): نام غدیر در زمین روز به گواهى گرفته شدگان (جمع مشهود) است. بحارالانوار، ج 98، ص 231.
23ـ قال على(ع): و هو... یوم العهد المعهود، مصباح المتهجد، ص 700 .
24ـ امام صادق(ع): نام غدیر در زمین، روز میثاق گرفته شده است، بحارالانوار، ج 98، ص 321.
25ـ امام رضا(ع): روزغدیر، روز زینت است، المراقبات، ص 257.
26ـ قال الرضا(ع): یوم تقبل اعمال الشیعة، المراقبات، ص 257.
27ـ قال على(ع): هذا ... یوم الدلیل على الرواد (این، روز رهنمونى به رهنمایان است) مصباح المتهجد، ص 700.
28ـ قال على(ع): هذا یوم الامن المأمون، مصباحالمتهجد، ص 700.
29ـ قال على(ع): هذا یوم ابلاء السرائر، مصباح المتهجد، ص 700.
30ـ قال الصادق(ع): جعله عیدا لنا، بحارالانوار، ج 98، ص 300.
31ـ قال الصادق(ع): جعله عیدا ... لموالینا و شیعتنا، بحارالانوار، ج 98، ص 300.
32ـ امام صادق(ع): روزغدیر، روزعبادت است. الغدیر، ج 1 ، ص 285.
33ـ قال الصادق(ع): انه الیوم الذى... تمت فیه النعمة، الغدیر، ج 1، ص 285.
34ـ قال على(ع): هذا یوم اظهارالمصون من المکنون، مصباح المجتهد، ص 700.
35ـ قال على(ع): هذا یوم ابدى خفایا الصدور و مضمرات الامور، مصباح المتهجد، ص 367ـ قال على(ع): هذا یوم النصوص على اهل الخصوص (این، روز تصریح برگزیدگان است) همان.
37ـ قال الصادق(ع):هوالیوم الذى جعله لمحمد(ص) و آله(ع) ، المراقبات، ص 257.
38ـ امام صادق(ع): روزغدیر، روز نماز است. الغدیر، ج 1 ص 285.
39ـ امام صادق(ع): روزغدیر، روز شکرگزارى است. الغدیر، ج 1، ص 285.
40ـ قال على(ع): و انزل على نبیه فى یوم الدرج ما بین له عن ارادته فى خلصائه (و خداوند در روز دوم، اراده خویش را در حق بندگان خاص و گزیدگان خود اظهار داشت) مصباح المتهجد، ص 700. مقصود ازدرج ، درختان پر شاخ و برگى است که در سرزمین غدیر وجود داشت و حضرت در سایه آنها قرار گرفت و ولایت امیرمؤمنان(ع) را ابلاغ فرمود.
41ـ این نام، معروفترین نام غدیر است که از مکان واقعه گرفته شده است.
42ـ قال الصادق(ع): ذلک یوم صیام (روز غدیر، روز روزه دارى است) بحارالانوار، ج 98، ص 323.
43ـ امام صادق(ع): روز غدیر، روز اطعام است. بحارالانوار، ج 98، ص 323.
44ـ قال الصادق(ع): انه یوم عید، بحارالانوار، ج 98، ص 298.
45ـ قال على(ع): هذا یوم الملأ الاعلى ... (این روز عالم بالا است...) مصباح المتهجد، ص 700.
46ـ قال الرضا(ع): هو الیوم الذى اکمل الله فیه الدین، المراقبات، ص 257.
47ـ قال الصادق(ع): انه یوم فرح، الغدیر، ج 1، ص 286.
48ـ قال على(ع): و هو ... یوم الایضاح عن المقام الصراح (روزغدیر، روز به صراحت سخن گفتن از مقام ناب است) مصباح المتهجد، ص 700.
49ـ قال على(ع): و هو یوم تبیان العقود عن النفاق و الجحود (غدیر، روز باز کردن گره پیوند میان کفر و نفاق است) مصباح المتهجد، ص 700.
50ـ امام صادق(ع): نام غدیر در زمین، روز بازخواست شدگان است. بحارالانوار، ج 98، ص 320.
حدیث حضرت امام رضا (ع) در فضیلت عید غدیر
از حضرت رضا (ع) وارد است که: «حضرت امام رضا (ع)گفتند: پدر من از پدرش روایت کرده است که: روز غدیر در آسمانها مشهورتر است از روى زمین، خداوند تعالى در بهشت فردوس قصرى دارد که یک خشت آن نقره، و یک خشت آن از طلاست، و در آن 100 هزار قبه (اطاقى که سقف آن به شکل گنبد مستدیر است) و 100 هزار خیمه از یاقوت سبز است، خاک آن مشک و عبیر است، و در آن 4 نهر است: نهرى است از خمر (شراب مست کننده) و نهرى است از آب، و نهرى از شیر، و نهرى است از عسل.
در اطراف و جوانب آن قصر درختانى است که همه گونه میوه ها را دارند، و بر آنها پرندگانى است که بدن هایشان از لؤلؤ و بالهایشان از یاقوت است، و به انواع نغمه ها و آوازها نغمهسرائى دارند. چون روز غدیر شود اهل آسمان ها داخل این قصر مىشوند، و خداوند را تسبیح و تقدیس مىنمایند، و تهلیل مىگویند. آنگاه این مرغان به پرواز درمىآیند، و خودشان را در آب مىافکنند و سپس از آب بیرون آمده، و بدنهاىتر و تازه خود را در آن مشک و عبیر مىمالند. و چون فرشتگان جمع شوند، همه این مرغان به پرواز مىآیند، و آن مشک و عبیر بدن خود را، بر آنان مىپاشند، و آن ملائکه در آن روز آنچه بر سر فاطمه (س) نثار شده است، براى همدیگر به رسم هدیه مىبرند.
چون روز غدیر، به پایان مىرسد، ندائى به آنان مىرسد: برگردید! و در منازل و مراتب خود مستقر گردید! خداوند به جهت گرامى داشتى که براى محمد و على نموده است، شما را از هر خطرى و از هر لغزشى، تا سال دیگر چنین روزى در مصونیت و امن قرار داده است».
ایشان در ادامه می نویسد: در اقبال این خبر به تمامه آورده شده و در تتمه آن چنین آورده است: «و سپس حضرت رضا رو کردند به من و گفتند: اى پسر أبونصر! هر کجا باشى در روز عید غدیر خود را در نزد أمیرالمؤمنین(ع) حاضر کن! زیرا خداوند درآن روز گناه 60 ساله هر مرد مؤمن و هر زن مؤمنه و هر مرد مسلم و هر زن مسلمه را مىآمرزد و از آتش آزاد مىکند در برابر آنچه را که در ماه رمضان و شب قدر و شب فطر آزاد کرده است. و یک درهم انفاق در آن روز براى برادران عارف خود در مقابل هزار درهم است و در این روز احسان خودت را بر برادرانت زیاد کن و هر مرد مؤمن و زن مؤمنهاى را شاد کن.
و سپس فرمود: اى اهل کوفه، به شما خیر کثیرى داده شده است و شما از کسانى هستید که خداوند دلهاى آنها را به ایمان آزمایش کرده است و پیوسته در تحت سیطره وق در تذلیل و مقهور و مورد امتحان و بلا بودهاید و بلا بر شما از جوانب مىریزد و سپس کاشف الکرب العظیم آن بلا را برمىدارد. سوگندبه خدا که اگر مردم فضلیت روز غدیر را به حقیقت آن بدانند ملائکه هر روز با آنها ده بار مصافحه مىکنند.»
معنای عید در لغت و در اصطلاح مردم
ایشان با تأکید بر این مطلب که: بارى عید غدیر را عید گویند، به جهت آنکه آن خاطرات و مسائل مهمه که در آن روز در خم غدیر به وقوع پیوست، و آن خطبه رسول الله، و گرفتند بازوى على را بطورى که سپیدى زیر بغل هر دو معلوم شد، و نشان دادن و معرفى نمودن به مردم، و سپس امر به تسلیم به لفظ السلام علیک یاامیرالمؤمنین به پیرو نصب آن حضرت را به خلافت رسول الله، و إعطاء ولایت کلیه الهیه، و نزول آیه اکمال دین و اتمام نعمت، و آیه تبلیغ و انقیاد وتسلیم مخالفان در برابر آن عظمت و ابهت و شکوه واقعى و ظاهرى، و سپس مخالفت کردن آنها به مجرد رحلت رسولخدا، و بالأخره آن پیامدهاى سریع و غیرها ، همگى در روز عیدغدیر برمىگردد، و عود مىکند، و خود را نشان مىدهد، و آن برکات نازله پیوسته بر اهلش فرو مىآید و مىریزد.
در ادامه خاطر نشان می کند: کلمه عید از ماده عود است یعنى بازگشتن. در «اقرب الموارد» گوید: عید به موسم و هر روزى که در آن اجتماعى و یا تذکار و یادبودى از صاحب فضیلتى بوده باشد، گفته مىشود، و بعضى گفتهاند: براى هر حادثه مهمى. ابن اعرابى گوید: براى آنکه در هر سالى آن واقع و حادثه، با فرح و سرور مجددى عود مىکند… .
حال که معناى عید را در لغت دانستیم، ببینیم در اصطلاح مردم و طوائف و ملل و نحل کلمه عید را به چه معنى استعمال مىکنند؟ و براى وضوح این مطلب مىگوییم: در نزد هر طائفه و جماعت، و هر ملت و مذهبى، یک چیز مخصوص داراى اهمیت است که چون سالگرد آن واقعه و حادثه، و یا آن خاطره برسد، به جهتبزرگداشت و تجلیل از روح و معناى آن، آن خاطره را تجدید مىکنند، و به سرور و فرح در یادبود آن واقعه مىگذرانند و با آنکه نفس آن حادثه گذشته است، ولى با یادبود و خاطره موجود باقیمانده از آن در ذهن، خود را به روح و جان آن حادثه نزدیک مىکنند، و نفس و روح خود را از یادبود آن اشراب و متمتع مىسازند.
دنیاپرستان چون وصول به منافع دنیوى فقط مورد نظر و هدف آنهاست، در وقت بروز و ظهور حادثه دنیوى عید مىگیرند، پادشاهان پس از لشکرکشى و خونریزى و غلبه بر حریف و سلطه بر اقوام مورد نظر جشن مىگیرند، و طاق نصرت مىبندند، و آن خاطره پیروزى را همه ساله اعاده مىکنند. ایرانیان قدیم نوروز را عید مىگرفتند، به جهت آنکه سبزه از زمین مىروید و درختها سبز مىشود و فصل خرمى و شادابى زمین است، فصل خزان و زمستان سپرى شده، و اینک زمین رو به رشد و نمو است.
این منطق کسانى است که ابدا با معنویات و روحانیات سر و کار ندارند، و ارزشهاى انسانى را فقط در ماده و سبزه مىجویند، و در حقیقت با عید بهائم که آنها در فصل بهاران شاد و شادابند، و در مرغزارها و مراتع مىچرند، و در فصل زمستان افسرده و کسل و خزیده هستند، چه تفاوتى دارد؟ آنها بدان صورت، انسان هم بدین صورت.حقیقت و واقعیت یکى است، براى آنها بدان شکل، و براى این انسان دو پا بدین شکل. ولى ادیان الهى براى پیروان خود بر اساس ارزشهاى انسانى، و وصول به اهداف ایمانى و خروج از شرک و آزادى از دست جباران و طاغیان زمان که بشر را استخدام نموده و براى منافع استکبارى خود از او متمتع مىشدهاند، اعیاد را پایهریزى کردهاند.
معناى عید یک درجه از تزکیه و تطهیر بالاتر رفتن است
20- قالَ علیه السلام : لَنْ یَسْتَکْمِلَ الْعَبْدُ حَقیقَةَالاْ یمانِ حَتّى یُؤْثِرَ دینَهُ عَلى شَهْوَتِهِ، وَلَنْ یُهْلِکَ حَتّى یُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ عَلى دینِهِ.
21- قالَ علیه السلام : عَلَیْکُمْ بِطَلَبِ الْعِلْمِ، فَإ نَّ طَلَبَهُ فَریضَةٌ وَالْبَحْثَ عَنْهُ نافِلَةٌ، وَ هُوَ صِلَةُ بَیْنَ الاْ خْوانِ، وَ دَلیلٌ عَلَى الْمُرُوَّةِ، وَ تُحْفَةٌ فِى الْمَجالِسِ، وَ صاحِبٌ فِى السَّفَرِ، وَ اءُنْسٌ فِى الْغُرْبَةِ.
22- قالَ علیه السلام : خَفْضُ الْجَناحِ زینَةُالْعِلْمِ، وَ حُسْنُ الاْ دَبِ زینَةُالْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زینَةُالْحِلْمِ. 23- قالَ علیه السلام : تَوَسَّدِ الصَّبْرَ، وَاعْتَنِقِ الْفَقْرَ، وَارْفَضِ الشَّهَواتِ، وَ خالِفِ الْهَوى ، وَ اعْلَمْ أ نَّکَ لَنْ تَخْلُو مِنْ عَیْنِ اللّهِ، فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ. 24- قالَ علیه السلام : مَنْ اءتَمَّ رُکُوعَهُ لَمْ تُدْخِلْهُ وَحْشَةُ الْقَبْرِ. 25- قالَ علیه السلام : الْخُشُوعُ زینَةُالصَّلاةِ، وَ تَرْکُ مالایُعْنى زینَةُالْوَرَعِ. 26- قالَ علیه السلام : الاْ مْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْىُ عَنِ الْمُنْکَرِ خَلْقانِ مِنْ خَلْقِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، فَمْن نَصَرَهُما اءعَزَّهُ اللّهُ، وَمَنْ خَذَلَهُما خَذَلَهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.
27- قالَ علیه السلام : إ نَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَخْتارُ مِنْ مالِ الْمُؤْمِنِ وَ مِنْ وُلْدِهِ اءنْفَسَهُ لِیَاءجُرَهُ عَلى ذلِکَ.
28- قالَ له رجل : اءَوصِنى بَوَصِیَّةٍ جامِعَةٍ مُخْتَصَرَةٍ؟
فَقالَ علیه السلام : صُنْ نَفْسَکَ عَنْ عارِالْعاجِلَةِ وَ نار الْآجِلَةِ. 29- قالَ علیه السلام : فَسادُالاْ خْلاقِ بِمُعاشَرَةِالسُّفَهاءِ، وَ صَلاحُ الاْ خلاقِ بِمُنافَسَةِ الْعُقَلاءِ. 30- قالَ علیه السلام : الاْ دَبُ عِنْدَالنّاسِ النُّطْقُ بِالْمُسْتَحْسَناتِ لاغَیْرُ، وَ هذا لایُعْتَدُّ بِهِ مالَمْ یُوصَلْ بِها إ لى رِضَااللّهِ سُبْحانَهُ، وَالْجَنَّةِ، وَالاْ دَبُ هُوَ اءدَبُ الشَّریعَةِ، فَتَاءدَّبُوا بِها تَکُونُوا اءُدَباءَ حَقّا.
بنابر این ادب یعنى رعایت احکام و مسائل دین ، پس با عمل کردن به دستورات الهى و ائمّه اطهار علیهم السلام ، ادب خود را آشکار سازید.
31- قالَ علیه السلام : ثَلاثُ خِصالٍ تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّةُ: الاْ نْصافُ فِى الْمُعاشَرَةِ، وَ الْمُواساةُ فِى الشِّدِّةِ، وَ الاْ نْطِواعُ وَ الرُّجُوعُ إ لى قَلْبٍ سَلیمٍ. 32- قالَ علیه السلام : التَّوْبَةُ عَلى اءرْبَع دَعائِم : نَدَمٌ بِالْقَلْبِ، وَاسْتِغْفارٌ بِاللِّسانِ، وَ عَمَلٌ بِالْجَوارِحِ، وَ عَزْمٌ اءنْ لایَعُودَ.
33- قالَ علیه السلام : ثَلاثٌ مِنْ عَمَلِ الاْ بْرارِ: إ قامَةُالْفَرائِض ، وَاجْتِنابُ الْمَحارِم ، واحْتِراسٌ مِنَ الْغَفْلَةِ فِى الدّین . 34- قالَ علیه السلام : وَ حَقیقَةُ الاْ دَبِ: اِجْتِماعُ خِصالِ الْخیْرِ، وَ تَجافى خِصالِ الشَّرِ، وَ بِالاْ دَبِ یَبْلُغُ الرَّجُلُ الْمَکارِمَ الاْ خْلاقِ فِى الدُّنْیا وَ الاَّْخِرَةِ، وَ یَصِلُ بِهِ اِلَى الْجَنَّةِ. 35- قالَ علیه السلام : إ نَّ بَیْنَ جَبَلَىْ طُوسٍ قَبْضَةٌ قُبِضَتْ مِنَ الْجَنَّةِ، مَنْ دَخَلَها کانَ آمِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ مِنَ النّار. 36- قالَ علیه السلام : مَنْ زارَ قَبْرَ عَمَّتى بِقُمْ، فَلَهُ الْجَنَّتهُ. 37- قالَ علیه السلام : مَنْ زارَ قَبْرَ اءخیهِ الْمُؤْمِنِ فَجَلَسَ عِنْدَ قَبْرِهِ وَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْقَبْرِ وَقَرَءَ: ((إنّا أنْزَلْناهُ فى لَیْلَةِالْقَدْرِ)) سَبْعَ مَرّاتٍ، اءمِنَ مِنَ الْفَزَعَ الاْ کْبَرِ. 38- قالَ علیه السلام : ثَلاثٌ یَبْلُغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ: کَثْرَةُ الاْ سْتِغْفارِ، وَ خَفْضِ الْجْانِبِ، وَ کَثْرَةِ الصَّدَقَةَ.
انسان به وسیله اءدب - در دنیا و آخرت - به کمالات اخلاقى مى رسد؛ و نیز با رعایت اءدب نیل به بهشت مى یابد.
1 - نسبت به گناهان و خطاها، زیاد استغفار و اظهار ندامت کردن .
2 - اهل تواضع کردن و فروتن بودن .
3 - صدقه و کارهاى خیر بسیار انجام دادن .
39- قالَ علیه السلام : الْعامِلُ بِالظُّلْمِ، وَالْمُعینُ لَهُ، وَالرّاضى بِهِ شُرَکاءٌ. 40- قالَ علیه السلام : التَّواضُعُ زینَةُالْحَسَبِ، وَالْفَصاحَةُ زینَةُالْکَلامِ، وَ الْعَدْلُ زینَةُالاْ یمانِ، وَالسَّکینَةُ زینَةُالْعِبادَةِ، وَالْحِفْظُ زینُةُالرِّوایَةِ.
1- الْمُؤ مِنُ یَحْتاجُ إ لى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.
فرمود: مؤ من در هر حال نیازمند به سه خصلت است : توفیق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود، قبول و پذیرش نصیحت کسى که او را نصیحت نماید.2- قالَ علیه السلام : مُلاقاةُ الاْ خوانِ نَشْرَةٌ، وَ تَلْقیحٌ لِلْعَقْلِ وَ إ نْ کانَ نَزْرا قَلیلا.
فرمود: ملاقات و دیدار با دوستان و برادران - خوب - ، موجب صفاى دل و نورانیّت آن مى گردد و سبب شکوفائى عقل و درایت خواهد گشت ، گرچه در مدّت زمانى کوتاه انجام پذیرد.
3- قالَ علیه السلام : إ یّاکَ وَ مُص احَبَةُالشَّریرِ، فَإ نَّهُ کَالسَّیْفِ الْمَسْلُولِ، یَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ یَقْبَحُ اءثَرُهُ.
فرمود: مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور، چون که او همانند شمشیرى زهرآلود، برّاق است که ظاهرش زیبا و اثراتش زشت و خطرناک خواهد بود.4- قالَ علیه السلام : کَیْفَ یُضَیَّعُ مَنِ اللّهُ کافِلُهُ، وَکَیْفَ یَنْجُو مَنِ اللّه طالِبُهُ، وَ مَنِ انْقَطَعَ إ لى غَیْرِاللّهِ وَ کَّلَهُ اللّهُ إ لَیْهِ.
فرمود: چگونه گمراه و درمانده خواهد شد کسى که خداوند سَرپرست و متکفّل اوست . چطور نجات مى یابد کسى که خداوند طالبش مى باشد. هر که از خدا قطع امید کند و به غیر او پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار مى کند.5- قالَ علیه السلام : مَنْ لَمْ یَعْرِفِ الْمَوارِدَ اءعْیَتْهُ الْمَصادِرُ.
فرمود: هرکس موقعیّت شناس نباشد جریانات، او را مى رباید و هلاک خواهد شد.6- قالَ علیه السلام : مَنْ عَتَبَ مِنْ غَیْرِارْتِیابٍ اءعْتَبَ مِنْ غَیْرِاسْتِعْتابٍ.
فرمود: سرزنش کردن دیگران بدون علّت و دلیل سبب ناراحتى و خشم خواهد گشت ، در حالى که رضایت آنان نیز کسب نخواهد کرد.7- قالَ علیه السلام : أ فْضَلُ الْعِبادَةِ الاْ خْلاصُ.
فرمود: با فضیلت ترین و ارزشمندترین عبادت ها آن است که خالص و بدون ریا باشد.8- قالَ علیه السلام : یَخْفى عَلَى النّاسِ وِلادَتُهُ، وَ یَغیبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ، وَ تَحْرُمُ عَلَیْهِمْ تَسْمِیَتُهُ، وَ هُوَ سَمّیُ رَسُول اللّهِ صلى الله علیه و آله وَ کَنّیهِ.
فرمود: زمان ولادت امام عصر علیه السلام بر مردم زمانش مخفى است ، و شخصش از شناخت افراد غایب و پنهان است . و حرام است که آن حضرت را نام ببرند؛ و او همنام و هم کنیه رسول خدا صلى الله علیه و آله است .9- قالَ علیه السلام : عِزُّالْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ.
فرمود: عزّت و شخصیّت مؤ من در بى نیازى و طمع نداشتن به مال و زندگى دیگران است .10- قالَ علیه السلام : مَنْ أ صْغى إ لى ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإ نْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَاللّهَ، وَ إ نْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إ بلیس فَقَدْ عَبَدَ إ بلیسَ.
فرمود: هرکس به شخصى سخنران علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست ، پس چنانچه سخنور براى خدا و از احکام و معارف خدا سخن بگوید، بنده خداست ، و اگر از زبان شیطان و هوى و هوس و مادیات سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود.11- قالَ علیه السلام : لا یَضُرُّکَ سَخَطُ مَنْ رِضاهُ الْجَوْرُ.
فرمود: کسى که طالب رضایت خداوند متعال باشد، دشمنى ستمگران ، او را زیان و ضرر نمى رساند.12- قالَ علیه السلام : مَنْ خَطَبَ إ لَیْکُمْ فَرَضیتُمْ دینَهُ وَ أ مانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إ لاّ تَفْعَلُوهُ تَکْنُ فِتْنَةٌ فِى الاْ رْضِ وَ فَسادٌ کَبیرْ.
فرمود: هر که به خواستگارى دختر شما آید و به تقوا و تدیّن و امانتدارى او مطمئن مى باشید با او موافقت کنید وگرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگى در روى زمین خواهید شد.13- قالَ علیه السلام : لَوْسَکَتَ الْجاهِلُ مَااخْتَلَفَ النّاسُ.
فرمود: چنانچه افراد جاهل و بى تجربه ساکت باشند مردم دچار اختلافات و تشنّجات نمى شوند.14- قالَ علیه السلام : مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبیحا کانَ شَریکا فیهِ.
فرمود: هر که کار زشتى را تحسین و تأیید کند، در عِقاب آن شریک مى باشد.15- قالَ علیه السلام : مَنِ انْقادَ إ لَى الطُّمَاءنینَةِ قَبْلَ الْخِیَرَةِ فَقَدْ عَرَضَ نَفْسَهُ لِلْهَلَکَةِ وَالْعاقِبَةِ الْمُغْضِبَةِ.
فرمود: هرکس بدون تفّکر و اطمینان نسبت به جوانب (هر کارى ، فرمانى ، حرکتى و...) مطیع و پذیراى آن شود، خود را در معرض سقوط قرار داده ؛ و نتیجه اى جز خشم و عصبانیّت نخواهد گرفت .16- قالَ علیه السلام : مَنِ اسْتَغْنى بِاللّهِ إ فْتَقَرَالنّاسُ إ لَیْهِ، وَمَنِ اتَّقَى اللّهَ اءحَبَّهُ النّاسُ وَ إ نْ کَرِهُوا.
فرمود: هر که خود را به وسیله خداوند بى نیاز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هر که تقواى الهى را پیشه خود کند خواه ناخواه ، مورد محبّت مردم قرار مى گیرد گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند.17- قالَ علیه السلام : عَلَّمَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَلّیا عَلَیْهِ السَّلامُ اءلْفَ کَلِمَةٍ، کُلُّ کَلِمَةٍ یَفْتَحُ اءلْفُ کَلِمَةٍ.
فرمود: حضرت رسول صلى الله علیه و آله ، یک هزار کلمه به امام علىّ علیه السلام تعلیم نمود که از هر کلمه اى هزار باب علم و مسأله فرعى باز مى شود.18- قالَ علیه السلام : نِعْمَةٌ لاتُشْکَرُ کَسِیَّئَةٍ لاتُغْفَرُ.
فرمود: خدمت و نعمتى که مورد شکر و سپاس قرار نگیرد همانند خطائى است که غیرقابل بخشش باشد.19- قالَ علیه السلام : مَوْتُ الاْ نْسانِ بِالذُّنُوبِ اءکْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالاْ جَلِ، وَ حَیاتُهُ بِالْبِرِّ اءکْثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمْرِ.
فرمود: فرارسیدن مرگ انسان ها، به جهت معصیت و گناه ، بیشتر است تا مرگ طبیعى و عادى ، همچنین حیات و زندگى لذّت بخش به وسیله نیکى و إ حسان به دیگران بیشتر و بهتر است از عمر بى نتیجه .